قند خون شیطان

اخیراً که ای میلم را چک می کردم پیغامی داشتم که آن را عیناً میگذارم اینجا*

من نمی دانم این نسخه ها را کدام پزشک علامه ای تجویز می کند؛ اما به شدت نگرانم. بوی انحراف بدجور مشامم را اذیت می کند. محض اطلاع آن دسته از کسانی که به هرنحو، باورشان شده که شیطان مثل انسان است که غش کند یا حالت تهوع بهش دست بدهد یا فشارش بالا و پایین شود یا قند خونش بیفتد یا... عرض می کنم این اباطیل را آفتابه بگیرید. قرآن را اول باید فهم کرد و سپس عمل! کسی که فهم نکند مرتکب خطا خواهد شد و کسی که بفهمد و عمل نکند مرتکب خیانت. پس فهم و عمل است که به کار می آید. به یاد داشته باشید که تا دنیای تان را آباد نکنید از آخرت آباد خبری نخواهد بود. آبادی دنیا هم رسم و قاعده دارد. حواسمان هم باشد که آباد کردن دنیا با دنیا طلبی، زمین تا آسمان توفیر دارد. پندتان ندهم که خودم محتاج ترم. خواستم چیزکی بنویسم برای آن ایمیل کذایی.

*آیا می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن باشید ، شیطان دچار درد شدید درسر میشود و باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می کند و خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود.. و عمل به قرآن باعث در اغما رفتنش میشود؟؟؟؟ .. وآیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید دوباره به این پیام را به دیگران ارسال کنید ، شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منصرف کند؟؟؟؟؟؟؟

نوعی دیگر

تی‌شرت مسیح و محمد برادران ایمانی

مسجد رفتن و احترام به سنت‌های مذهبی، با فرهنگ غرب هیچ منافاتی ندارند. این‌ها حرف‌های «ملیح کسمن»، طراح سی‌وچهارساله‌ ترک‌تباری آلمانی‌ و موسس سایت ‌«استایل اسلام» است. او معتقد است که نه تنها می‌شود این اضداد را در کنار هم جمع کرد، بلکه این‌ها بخش جدانشدنی از زندگی یک جوان مسلمان در قرن بیست‌ویکم هستند.

ملیح، کار هنری خود را از نقاشی دیواری-خیابانی شروع کرد، در دانشگاه دورتموند ارتباط بصری خواند و بعد برای کار به لندن رفت. در جریان اعتراضات به کاریکاتورهای پیامبر اسلام، به شدت تحت تاثیر واکنش مسلمانان جهان قرار گرفت. در همان سال اولین تی‌شرت‌های خود را که شعار «مسیح و محمد- برادران ایمانی» و «تروریسم دین ندارد» بر روی آن‌ها دیده می‌شد، تولید کرد.

حجاب، حق من، انتخاب من، زندگی من

تصویر ملیح کِسمِن 

او می‌گوید که در جریان این تظاهرات که به خاطر کاریکاتورهای پیامبر اسلام انجام شده بود  تصمیم گرفت که با روشی خلاقانه-روشن‌فکرانه در قبال این داستان موضع‌گیری کند. شاید به همین خاطر هم در همان روزها‌ پیراهنی به تن کرد که روی سینه‌اش ‌جمله‌ «من پیامبرم را دوست دارم» دیده می‌شد.

هر جا که ملیح این پیراهن را به تن داشت، حضورش زمینه‌ساز گفت و گو و بحث و جدل با مسلمانان و غیرمسلمانان می‌شد. شاید همین انگیزه‌ای شد برای این‌که شعارها و جملاتی که او‌ به آن‌ها اعتقاد داشت، در عرض چند ماه بر روی پیراهن‌ها، کلاه‌ها، فنجان‌ها و کیف‌ها نقش ببندند.

ملیح در استان نوردرین-وست‌فالن آلمان به دنیا آمده و بزرگ شده است. پدرش کارگر ترکی بود که کشورش را به قصد پیدا کردن زندگی بهتر، ترک کرده و به اروپا آمده بود. دوران کودکی او پر از خاطرات تلخ و شیرینی‌ست که کم‌بضاعتی خانواده، تفاوت فرهنگی و ظاهری و مشکلات همه‌گیر کودکان خارجی را شامل می‌شدند.

علاقه‌ وافر ملیح به نقاشی و بعدها تمایل‌اش به موسیقی هیپ‌هاپ که تب تند آن همه‌ نوجوانان ترک‌تبار دهه‌ نود را گرفته بود، دو نجات‌دهنده‌ بزرگ او بودند. وارد شدن به دنیای موسیقی رپ و پس از آن هنرهای بصری و تجسمی، سرنوشت متفاوتی را برای او رقم زدند. سرنوشتی که امروز توجه رسانه‌های معتبر جهانی مثل «دی‌تسایت» یا «نیویورک تایمز» را هم به خود جلب کرده است.

کِسمن از مخالفان «ممنوعیت حجاب» در اروپاست. در مصاحبه‌ با‌ روزنامه‌ «تاگس تسایتونگ»، او جامعه‌ اروپا را به گفت و گو با مسلمانان اروپایی دعوت کرده و از آن‌ها خواسته است تا با آرامش بیشتری به حل مسئله بپردازند. ملیح می‌گوید که برای زنانی که آزادانه «حجاب» را انتخاب کرده‌اند، احترام قائل است و گمان می‌برد با سخت‌تر کردن قوانین پوشش، برخی از زنان مسلمان گوشه‌گیر خواهند شد و برخوردهای رادیکال شدت خواهد گرفت.

بخش عمده‌ای از مشتریان سایت اینترنتی او یعنی «استایل اسلام» جوانان مسلمان مهاجر نسل دوم یا سوم کشورهای اروپایی هستند. ‌کسانی که در طی سال‌های پس از رویداد یازده سپتامبر به چالشی عمیق با هویت اسلامی کشیده شده‌اند.

جنگ را پایان دهید

به هر صورت، این روزها اگر در خیابان‌های شلوغ و پرجمعیت آلمان، فرانسه، بلژیک‌، ترکیه، هلند و حتی در نواحی مسلمان‌نشین آمریکا قدم بزنید، بدون شک‌ جملات «عشق بورز، بمب نینداز»، «حجاب، حق من، انتخاب من، زندگی من»، «لبخند بزن، این سنت ماست»، «جنگ را پایان دهید»‌ که بر روی لباس‌های تولیدی ملیح حک شده‌اند، توجه‌تان را جلب خواهند کرد.

زنان، مردان و جوانانی که لباس‌های ملیح را به تن می‌‌کنند و کیف‌های او را به دست می‌گیرند، علاقه‌مند به نمایش چهره‌ دیگری از دین و هویت خود هستند. شعارهای حک شده بر روی تولیدات «استایل اسلام»، از عشق به هم‌نوع و مخالفت با جنگ حکایت دارند. این شعارها بیانگر اعتقادات هنرمند مسلمانی‌‌ هستند که آرزوی صلح جهانی را در سر می‌پروراند


ملا لغتیِ حساسِ ایرادگیر!


نیم فاصله ی کیبوردم کار نمی کند. برای من که این قدر نگاه ویرایشی به متون دارم کمی اذیت کننده است این وضعیت. البته شاید بد هم نباشد که مدتی فارغ از "چگونه گفتن"، به "چه گفتن" بیش تر فکر کنم. باشد که رستگار شوم.


رفتار حرفه ای و هوشمندانه در دنیای نشر

آخرین مکتوب رضا امیرخانی اثری است قابل تامل! از یک سو در حوزه ی ادبیات داستانی به جرات می توان گفت نظیر نوشته ای اینچنین جامع و چند وجهی که حرف به حرفش سنجیده و حساب شده باشد، نداشتیم و از سوی دیگر اغراق که یکی از عناصر متداول تولید اثر ادبی است، این روزها دیگر در نوشته ی کمتر نویسنده ای یافت می شود. قیدار با تمام تازگی در لحنی که دارد ( که البته اگر برای ما تازه است برای پدرانمان خاطره به حساب می آید) و تلاشی که نویسنده اش برای احیای سیرتی به نام "جوانمردی" کرده است، جذابیت کارهای گذشته ی امیرخانی را ندارد. یادم هست که " من او" را دو سه روزه خواندم و حتی "ناصر ارمنی" را زودتر از "قیدار" تمام کردم. این عدم جذابیت جای بحثی مفصل دارد و باید واکاوی کرد که چرا رمان های ایرانی مخاطب محدودی دارند و نیز چرا کمتر نویسنده ای در میان کتاب خوان ها آثارش با اقبال مواجه می شود و سوالاتی از این دست؛ و البته این امیرخانی است که توقعات ما را از کتاب هایش بالا برده است.

نکته ای که کمتر کسی به آن توجه می کند، انتشار کتاب های امیرخانی در " افق" است. افق ناشری است حرفه ای و البته خصوصی. این دو خصیصه یعنی حرفه ای و خصوصی بودن در این زمانه ی ناخوش احوال که اوضاع نشر کج دار و مریض(مریز) است، چیزی است که به راحتی به دست نمی آید. کتاب های نشر افق چه به لحاظ فنی و ظاهری و چه به لحاظ محتوایی آثاری شسته و رفته هستند با کمترین ضریب اشتباه. امیرخانی حواسش بوده که کتابش اولاً دست ناشر دولتی نباشد( چنان که "من او" و "ارمیا" را همین اواخر از سوره ی مهر کشید بیرون) و ثانیاً کتاب هایی که برایشان زحمت کشیده از چنان آراستگی برخوردار باشند که شان کتاب ها می طلبند. این توجه را کاش باقی نویسندگان هم داشته باشند.